1- توزیع نامتناسب: پارکینگ خانه طرف را نگاه میکنیم یک ماشین با پلاک زوج، یک ماشین با پلاک فرد(برای تردد در محدوده زوج و فرد)، یک تاکسی(برای تردد در محدوده طرح ترافیک و استفاده از سهمیه کارت سوخت) و یک پیکان وانت درب و داغان(برای استفاده از سهمیه سوخت). ماشین هایی که برای خوشگذرانی و بالا پایین کردن خیابان جردن استفاده میشوند. از آن طرف به خانه ی یک روستایی سر میزنیم. نه ماشینی و نه موتوری. یک فروند چهارپا کنار طویله پارک شده که برای تامین سوخت، کاه و یونجه ی مزارع کفایت می‌کند و نهایتا استفاده شان از وسیله ی نقلیه برمی‌گردد به سفرهای کوتاه با مینی بوس های زهوار دررفته ی گازوئیلی. آیا یارانه ای که دولت برای بنزین (تولید داخل یا وارداتی) هزینه میکند به صورت عادلانه تقسیم می شود؟

3- اسراف: وقتی قیمت اجناس واقعی نباشد مردم ما به دلیل عدم وجود فرهنگ صحیح مصرف از اسراف کردن ابایی ندارند. مثلا نانی که با قیمت یارانه ای در اختیار مردم قرار می‌گیرد. چون ارزان است امکان دارد مردم بیشتر از نیازشان اقدام به خرید کرده و این برکت الهی را به نان خشک تبدیل نمایند. یا نانوایی که می‌داند هرطور بپزد باز از این سر تا آن سر، مردم برایش صف میبندند برای افزایش کیفیت نان تلاشی نمیکند و مقدار زیادی از نانی که دست مردم میرسد یا خمیر است یا سوخته یا ترکیبی است غیر بهداشتی از آرد و جوش شیرین. آیا درست است اینطور برکت خدا حرام شود؟

4-مقایسه با قیمت های جهانی: روی هر یک از اجناسی که با یارانه در اختیار مردم قرار میگیرد انگشت بگذارید، از آب و برق و گاز و هزینه حمل و نقل و کلا اکثر اجناس، تفاوت فاحشی با قیمت جهانی آن در کشورهای دیگر به چشم می آید. یعنی هیچ جای دنیا اینطور عمل نمی‌کنند. مثلا کجا قیمت یک لیتر بنزین از یک لیتر آب ارزان تر است؟ جاده های مرزی سیستان و بلوچستان پر هستند از تانکرهایی که بنزین را با قیمت صد تومان بار می‌زنند و پس از چرب کردن سبیل درجه دار جوان پاسگاه مرزی یا عبور از بیراهه، آن ور مرز در پاکستان یه قیمت هزار تومان به فروش می‌رسانند. آیا انصاف است هزینه ای که برای یارانه ی بنزین بر دولت تحمیل می شود اینطور به جیب قاچاق چیان سرازیر شود؟ آیا نباید یک بازنگری برای واقعی کردن قیمت‌ها انجام شود؟

اینها دلایلی هستند که شب و روز از صداوسیما و تریبون های سخنرانی توی گوش  و چشم ما می‌کنند تا بفهمیم چقدر هدفمند کردن رایانه ها کار خوبی است و انجام آن حالا به هر طریقی، خیر دنیا و آخرت ما را در پی دارد و خاک بر سر ما که تا حالا دولت های گذشته از فرط بی عرضگی این کار را انجام نداده اند و ما را از این خیر محروم ساخته اند.

1- مقایسه بین دو قشر مرفه و ضعیف که هر کدام یک کیلومتر بالاتر و پایین تر از خط فقر زندگی میکنند و پیچیدن نسخه ای برای مردمی که مماس با خط فقر دست و پا میزنند از اساس غیرمنطقی است. تورمی که اجرای این طرح، بدون ساختن بسترها به وجود می آورد شاید روی قشر پنت هاوس نشین اثر چندانی نداشته باشد که هیچ، چه بسا در این میان سود دوچندانی هم حاصل کند، ولی برای قشر متوسط به پایین کمرشکن خواهد بود.

2- مثل اینکه آقایان تنها راه اصلاح الگوی مصرف را توزیع قطره چکانی یافته اند. گران بدهیم، کم بدهیم تا مردم بر اثر فشاری که متحمل میشوند خود به خود دچار فرهنگ سازی شده و درست مصرف کنند. به جای آنکه یقه ی نانوا را بگیرند که دارید آرد سهم همه ی مردم را با پخت ناصحیح ضایع میکنی فضای نانوایی ها را تجاری میکنند تا بر اثر رقابت برای جلب مشتری بهتر عمل کنند. با این روش حل دیگر باید برای یک وعده غذایی نان و پنیر هم برنامه ریزی کرد.

3- مقایسه قیمت های جهانی کشورهای توسعه یافته با کشوری که اقتصادش دولتی است، در تحریم به سر میبرد، تناسب صادرات و وارداتش تراژدی که نه! کمدی است، قشر ناراضی اش به امان خدا رها شده، بیکاری قشر جوانش مایوس کننده است و پولش دارد روز به روز افت میکند بی معنی است. چه می شود که اقتصاد به قول ما شکست خورده ی سرمایه داری آنها هدف ما میشود؟ قیمت ها را با سطح درآمد و شرایط رفاهی هر جامعه باید سنجید. از آنطرف مسئله ی قاچاق و نظارت بر خطوط مرزی راه حل دارد. نمیشود پاسگاه خط مرزی را با تیغ قاچاقچیان بیرحمش رها کرد و به فکر راه حل هایی افتاد که فشار را بر یک ملت تحمیل میکند.

تنها نتیجه ای که میشود گرفت این است که اینها توجیهاتی بیش نیستند.
برفرض عقلانی و واجب بودن طرح هدفمند کردن یارانه ها در کشور ما، بدون در نظر گرفتن بسترها و طی مقدماتی که اقتصاد ملی را سروسامان بدهد، دل دادن به طوفان اقتصادی ای که اجرای عجله ای این طرح در پی خواهد داشت در حال حاضر عقلانی نیست.
ولی متاسفانه قضیه را چنان مانند انرژی هسته ای حیثیتی کرده اند که هرگونه تجدیدنظر روی آن با مسائل امنیتی گره می خورد. 

پی نوشت آماری: گزارش داده اند 170 سایت در جهت تخریب(!) طرح هدفمند کردن رایانه ها در حال اقدام هستند. اگر فردا آمار را به 171 سایت رساندند بدانید و آگاه باشید که احتمالا موتور جستجوی گوگل «فی الپرانتز» را هم در نتایج جستجو لحاظ کرده!

پی نوشت عشقولانه: نه یاری نه یارانه ای! از هر دو دست ما کوتاست.