دکوپاژ یک غزل-سکانس از حافظ
[زلف آشفته و
خوی کرده و
خندان لب و
مست]
[پیرهن چاک و
غزل خوان و
صراحی در دست]
[نرگسش عربده جوی و
لبش افسوس کنان]
[نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست]
[سر فراگوش من آورد و به آواز حزین گفت:]
ای عاشق دیرینه ی من خوابت هست...
داخلی/شب/یک اتاق معمولی/حرکت شناور دوربین از بالا به پایین/نور صحنه بین نور آبی شب و رگه هایی از هاله ی شیری مهتاب دل دل میکند/بازیگر نقش اول (و آخر) آرام و حیران کننده با حرکتی زیرپوستی وارد صحنه میشود/طیفی سبز موج میزند/نرم نرمک به سیاهی لشکر به خواب فرو رفته نزدیک میشود/موسیقی متن آرام فید این میشود/هارمونی صدای ساز زهی افتان و خیزان به گوشه ی روح الارواح میزند/حرکت نرم دوربین حول محور صحنه به سمت راست/چند لحظه سکوت/زمزمه ای انسانی-روحانی از کلمات/سکوت/کات!
