تاج عطش
ولی «عَمرو بن جناده» خود را نمیبیند. سر را بالا میگیرد و از عشقش میگوید:
أميري حسين ونعم الأمير سرور فؤاد البشير النذير
علي
وفاطمة والداه فهل تعلمون له من نظير؟
له طلعت مثل شمس الضحی له غره مثل بدرالمنیر
«سالارم حسين است و چه نيك
سالارى است!
كه شادى دل پيامبرِ مژدهده و بيمده است.
پدر و مادر او على و
فاطمه اند.
آيا ايشان را همانندى سراغ داريد؟
او را جلوهایست همچون خورشید تابان.
پیشانیاش پهلو به ماه شب چارده میزند.»

