کفش متقابل

عرض شود که یکی از نَعَماتِ جاریِ الهی که پروردگار عالمیان به آدمیان عنایت فرموده، زندگی دسته جمعی و دورِهمی است تا هر کس به فراخور حال خود و نیتی که دارد این وسط توفیق پِلِکیدن حاصل فرماید. و این وضعیت موجب شده تا مردم در شهرها و روستاها برای رفع حاجات به یکدیگر مشغول شده و در بقالیها و صف نانوایی همدیگر را تا جای لازم مورد عنایت قرار دهند برای امرار معاش.
به قول استاد ما -حفظهالله- اگر هر کس بخواهد فقط برای خودش امورات بگذراند و گور پدر دیگران هم بکند این زندگی چیزی نمیشود جز تبلور عالم ملکوتی اسفل السافلین جهنم. لکن میبایست انسان زبان همنوعش را سرش شود و محبتش را به زن و بچهاش و جمله مومنین و مومنات ابراز کند. پرواضح است که محبت، این ودیعهی الهی، تنها با این سروشکل زندگی کردن به منصه ظهور میرسد و میتواند از حالت بالقوه الی الفعل دربیاید. به قول شاعر چه خوش بی همزبونی هر دو سر بی. و البته اظهر من الشمس است که همدلی از همزبونی بهتر هم هست. و این به سرمنزل مقصود منتهی نمیشود جز با درک متقابل. یعنی این که فرد خودش را جای دیگری بگذارد و تا جایی که میتواند زور بزند تا بفهمد که اون یکی چه حالی دارد و چگونه فکر میکند که اینجوری است.
همدلی یعنی اینکه مومن با کفش مومنی دیگر راه برود. البته به قید کسب اجازه از مومنِ صاحبِ کفش و به صورت موقت. با آن راه برود و سختیهای مسیر طی شده و پیش رو را با تنگیها و بعضا سوراخهایی که کف کفش دارد با گوشت و استخوان حس کند و بعد حتی آن را برگرداند. بالفرض شما زن و بچه ندارید ولی مثلا اگر درک کنیم اصغر آقا که امروز بلانسبت اخلاقش سگی است و با زمین و زمان دعوا دارد صبحها از جانب عیال با چه لنگه کفشهایی مورد تفقد قرار میگیرد میتوان درکش کرد تا جایی که دل آدم هم برایش بسوزد.
اصولا همدلی مقولهی بسیار مهمی ست. تا جایی که غربیهای آن را امپاتی به کسر همزه تلفظ میکنند. حس کردن احساسات و جهانبینی دیگری چه بسا راه را برای برقراری رابطهای سالم و صمیمانه با حفظ مسائل شرعی باز میکند. جمله پرمغز آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند که امثالهم آن را در کتب و منابع فراوان داریم موید این نکته است. به قول آن کارگردان ظاهرالصلاح غربزده حتی شاید بزرگترین رسالت هنر هفتم و فیلم نگاه کردن که حقیر نیز بسیار دوست میدارد همین کسب توانایی جای دیگران قرار گرفتن باشد. از این مسائل ظریف و مفید فراوان داریم که آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر تشنگی باید چشید. و چیزی که البته بسیار مهم است نیت است. اینکه انسان نیتش را چگونه پاک بکند. بحث ما هم تمام. خداوند همهی ما را بفرماید ان شاءالله.
+ نوشته شده در هشتم آبان ۱۳۹۰ ساعت توسط علیرضا
|