تست گوساله طلایی
بنی اسرائیل به سرپرستی موسی باروبنه جمع میکنند و شبانه از زیرنگاه ماموران فرعون جیم میزنند و راه ساحل نیل درپیش میگیرند. امواج خروشان نیل٬ رام خدای موسی میشوند و قوم نگران را به بستر رود عظیم بار میدهند. آن طرف نیل زندگی جدیدی در انتظارشان است. با خیالی آسوده از فرعون غرق شده میتوانند برای ساخت تمدن دینی شان آستین بالا بزنند و لذت دنیا و آخرتشان را با هم یکجا ببرند.
البته برای رسیدن به آن نعمات وعده داده شده یک سنجشِ پختگی و آزمونی ورودی پیش نیاز است. حالا حالا باید در برزخی بین مصر و سرزمین مقدس راه بروند و همزمان لیاقتشان را هم نشان بدهند. برای کم صبری های شان هم پیش بینی هایی شده. سوز صحرا با ابری سایه گستر و ضعف گرسنگی شان با ترانگبین و بلدرچین های آماده ی طبخ تسکین داده میشود.
نوبت به پیچیدن نسخه و دستورالعمل که میرسد موسی قوم را برای سی روز به برادرش هارون می سپارد و رهسپار کوه طور میشود. سی روز میگذرد و موسی از کوه برنمی گردد. بنی اسرائیل حوصله اش سر میرود. از طرفی نیز زمزمه هایی مبنی بر فوت موسی شنیده میشود و بنی اسرائیل خود را از مصر رانده از سرزمین موعود مانده می یابد. اینجاست که سامری نامی درجا دست به کار شد. روز سی و پنجم پیشنهاد جمع آوری طلاها و زیورآلات غنیمتی را میدهد و روز سی پنجم و ششم و هفتم ترتیب آب کردن و قالب گیری گوساله ای استثنایی را میدهد. 
روز سی ونهم گوساله ای با طراحی مخصوص فوق العاده که صدای "ما ما" ی لطیف و گوش نوازی از آن شنیده میشد برای قوم ندید پدید بنی اسرائیل رونمایی شد. سامری تاکید می کند این همان معبود شماست که موسی اشتباهی در کوه طور به دنبالش رفته و خودش را به هلاکت کشانده. جملگی در برابر این اثر هنری معجزه گونه دل و دین از کف بدادند و در ترجیح معبود دیدنی و محسوس بر معبودی که تنها موسی میتوانست ببیندش شکی به خود راه ندادند.
موسی فردایش با دست پر برمیگردد ولی همه آنچه کاشته بود را برباد رفته و دامان بنی اسرائیل را آلوده به بدترین انواع شرکها می یابد. ابتدا برادرش را خفت میکند که چرا شاهد گمراهی اینان بودی و چیزی نگفتی. هارون با توضیح آنچه گذشته و حرف نافهمی بنی اسرائیل خود را تبرئه میکند. موسی سراغ سامری می رود که چطور این کار را کردی. سامری رمز موفقیتش برای ساخت این گوساله را مشتی "خاک پای جبرئیل" عنوان میکند که در ملاط مجسمه ریخته و اینطور جان گرفته.*
از طرد شدن سامری و سوزاندن گوساله و ریختنش در دریا که بگذریم خدا این ماجرا را نیز جزو امتحاناتش از بنی اسرائیل لیست میکند. نکته انحرافی این تست٬ صدا دار شدن این ساخته ی سامری به اذن خدا بود و نکته ی کنکوری اش ناتوانی گوساله ی مذکور بوده که نمی توانسته خواسته هایشان را برآورد و نفع و ضرری برای پرستش شوندگانش داشته باشد. هارون هم که گلوی خودش را پاره میکرده برای روشن کردن مردم حجت تمام کننده ی ماجرا.
از این سامری ها به همراه گوساله شان٬ خدا فراوان برای ما فرستاده و میفرستد و البته دوره به دوره هم با نکات انحرافی و کنکوری پیچیده تر. تمیز دادن اینها از نشانه ها و معجزات الهی که به عقل ما سپرده شده و چشم و گوش باز ما٬ از دشوار ترین کارهاست.. فتامّل!
* رجوع شود به آیات ۷۷ تا ۹۷ سوره ی طه.



