سیاست اتوبوسی
توي اتوبوس٬ طرفاي شب٬ صندلي پشتي من يه پسربچه ي گمون کنم پيش دبستاني با پدرش نشسته بودند. پسره هم از اين بچه هاي سه پيچ٬ از اون مدل ها که يهو به ذهنشون ميرسه جواب تمام سوالهاشون رو قلمبه بگيرن و امشبه رو سر راحت زمين بذارن. در سلسله مباحث علوم طبیعی رفته بودن توي بحث منظومه ي شمسي و اينکه خورشيد ثابته و بقيه سياره ها دارن دورش ميچرخن و درعين حال دور خودشون هم ميچرخن و اينطوريه که روز و شب به وجود ميان. باباهه براي درک بهتر با حرکت دست مشت کرده هم واسه بچه اش و هم واسه مسافرا به صورت عملي کلاس آموزشي صددرصد تضميني برگزار ميکرد. رسيدن به اينجا که مثلا وقتي ايران روزه اونور زمين آمريکا شبه. پسره پرسيد «چرا کشور دشمن ما شبه؟!» باباهه گفت «نه باباجان کي گفته با ما دشمنه؟ ما با هيچ کس دشمن نيستيم.» هي از پدر انکار و از پسر شيش هفت ساله اصرار. باباهه رو کرد به باقي مسافرا که چه جوري تو کله ي بچه کردن دشمن٬ که تا ميگي آمريکا ميگه دشمن. آخرش هم با اين منطق که «مگه آمريکايي ها به کشور ما حمله کردن؟ تموم شد و رفت! مگه مارو اذيت کردن؟ پس تموم شد و رفت!» سعی می کرد بحثو خاتمه بده. پسره هنوز توجيه نشده سر اين رفت سراغ فصل بعدی پرسيد «پس اسرائيل چي؟!» باباهه از اين نگاهها به پسرش انداخت که يعني قربونت برم کوتاه بيا! ولي بچه جواب سوال ميخواد. گفت «چرا! اسرائيل دشمنه چون بچه هاي فلسطيني ها رو اذيت ميکنه دشمنه.» باز هم با يک "تموم شد و رفت" محکم سروته قضيه رو هم آورد. و سکوتي حاکم برمحيط اتوبوس تا رسيدن به ايستگاه آخر...
اين بود خاطره اي که من داشتم!
پ.ن۱: اینو میگن تاثیر باورنکردنی رسانه بر روی افکار عمومی. تازه به نظرم در بعضی موارد متعادل تر شده. مثلا اگر ده سال پیش درباره گفتگو و دوستی با آمریکا کسی حرف میزد برچسب ضدانقلاب با افکار التقاطی بهش میخورد. افکار عمومی سریع موضع میگرفت. ولی الان توی پیش زمینه ی ذهنی لااقل پدر قصه ی ما این مسئله حل شده.
پ.ن۲: سياست اعم از داخلي و خارجي جزوي از زندگي يک ايرانيه. هر روز دوروبرمون با تحلیلگران سیاسی قوی ای همصحبت میشیم و سر صحبت که باز میشه میبینیم که بقیه هم در مقام تئوریسین های خاموش لب به سخن باز میکنند.
پ.ن۱: قبل از انتخابات آمریکا یک روزنامه ی آمریکایی مقاله زده بود با این مضمون که نتیجه ی این انتخابات میتواند در انتخابات آینده ی ایران تاثیری مستقیم داشته باشه. به این معنی که مثلا اگر در آمریکا رئیس جمهوری رادیکال و جنگ طلب پیروز میدان بشه در ایران هیچ وقت امکان پذیر نیست که رئیس جمهوری سرکار بیاد با ایده های گفتمان و صلح و هم اندیشی جهانی. حرفیه برای خودش! ولی یک نکته ای رو نباید از ذهن دور داشت اینکه عمریه تحلیلگران و مفسران سیاسی دنیا در ارائه ی معادله ای برای تصمیمات آینده ی مردم غیرقابل پیش بینی ایران عاجز مانده اند.